به گوش جان رسدم باز نغمه های نسیم
ترانه های خوش و صوت دلربای نسیم
به روی گل بزند بوسه تا زند لبخند
میان باغ هزاران گل از صدای نسیم
به کوچه های طرب ساز برکشد آواز
که غنچه بشکفد از ساز و از نوای نسیم
گل از نوازش او از حجاب بیرون شد
نهاد لعل لب خویش را به پای نسیم
به وجد آمد و با ناز خودنمایی کرد
گهی به بلبل شوریده گه برای نسیم
به گل بگفت دم صبح جلوه ی حسنت
بود ز بوسه و لطف و هم از عطای نسیم
طریقتی بگشا چشم دل که تا بینی
عیان ز چهره ی هر برگ گل صفای نسیم